چیـــــــرستان

اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی

چیـــــــرستان

اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی

چیـــــــرستان

نوشته هایم بی‌هدفند؛ که غایت والاترین‌ اهداف جز پوچی نیست.

بایگانی

قانون آسیب نرساندن

سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۲۱ ق.ظ
نمی‌دونم چرا ما نگاه کاملا سیاه سفید به زن و مرد بودن داریم. چرا نمی‌تونیم درک کنیم که همون طور که پیوند قطبی و کوالان از هم جدا نیستن و پیوندهای مختلف، طیفی‌ان که به یکیشون فقط "نزدیک‌تر" هستن، زنی و مردی هم صفر و صد دماسنجن و هر کدوم از درجات روی جنسیت‌سنج، ویژگی‌های خودشون رو دارن.

می‌دونم که همه‌ی ما خصوصیتِ "کمن، پس وجود ندارن." رو حداقل در مورد یه قشری داریم ولی جداً باید تو جایی که هستیم بایستیم و فکر کنیم چرا  حس بدی داریم که فلان مرد، لاک زده و فلان دختر کله‌شو تیغ کرده. اصلا اینا به کنار، وقتی یه مردی رد می‌شه که لباس صورتی داره ما تعجب می‌کنیم. باز خانما آزادی بیشتری دارن تو قرن حاضر و می‌تونن بدون این که برچسب بخوره روشون شلوار جین بپوشن. مردان برعکس، اگه کوچیک ترین رفتاری رو نشون بدن که حاکی از این باشه که "زنونه" رفتار کردن، باید کلی خجالت بکشن و تحقیر بشن.

چرا ما کاملا وجود آندروجینی‌ها رو انکار می‌کنیم؟ ممکنه ما همیشه برامون اوکی باشه که مطابق جنسیتمون لباس بپوشیم ولی اگه یه پسر بعضی وقتا بخواد دکلته بپوشه یا با مهربونی و لطافت رفتار کنه،  با اخم و حتی نفرت بهش نگاه می‌کنیم؟

 چرا فکر می‌کنیم که حق داریم نظر بدیم یا محکوم کنیم فردی رو که صرفا داره کاری رو انجام می‌ده که لذت ببره، بدون این‌که به خودش یا کسی ضرر بزنه؟ آره، اگه یه فرد بیاد تو مترو سیگار بکشه، شما حق داری اخم کنی، فحش بدی (!)، کاری رو کنی که فکر می‌کنی لازمه تا از حق خودت دفاع کنی، حق استفاده از هوای تمیز.
ولی وقتی یه پسر ابروشو برمی‌داره چون اعتماد به‌نفسش و امیدشو به زندگی یشتر می‌کنه، حق نداریم راه بریم و تز بدیم که پسرم پسرای قدیم. 

اگه تو خیابون داریم راه می‌ریم و یه مبدل‌پوش می‌بینیم، به راهمون ادامه بدیم. اگه بدمون می‌آد، به این فکر کنیم که آزاری به ما نمی‌رسونه و فرد از این شیوه‌ی زندگی لذت می‌بره و اگه ما بدمون می‌آد، فقط بخاطر اینه که تو ذهنمون طبقه بندی کردیم که دامن واس دختراست، سیبیل و ریش واسه پسرا. حالا به خودمون نمی‌گیم که همین الآنشم اسکاتلندی‌ها دامن می‌پوشن و همه‌ی دخترای نوجوون سیبیل و بعضی حتی ریش پرپشتی به صورت طبیعی دارن!

نمی‌دونیم که همه‌ی تراحنسیتی‌ها نمی‌تونن یا نمی‌خوان که عمل کنن ولی باز هم هویتی دارن که با بدنشون متناقضه. تصور کنین تو بدن جنس مخالف گیر افتادین و مردم و قانون با شما بر اساس اون کروموزم آخری مزخرف رفتار می‌کن.

بحث همجنس‌گرایی طولانیه ولی در مقوله آسیب نزدن به ما می‌گنجه. چه اشکالی داره بذاریم یه مرد با عشقش زندگی کنه؟ حالا عشقش مرد باشه یا زن. دقت کنین که اگه این مرد می‌اومد عاشق یه دختر 13 ساله می‌شد کسی نمی‌گفت بذار با عشقش زندگی کنه. چون بچه‌بازی از مصادیقه آسیبه و دخترِ مقابل حتی اگه خودش ندونه آسیب می‌بینه.

دیدگاه قانون، دین، مردم و حتی دوستان و خانواده‌ی هممون به جنسیت باینریه. یا مردی یا زن، یا احساساتی هستی یا منطقی. هیچ‌کی هم نیست این وسط این تابو رو بشکونه و بگه آقا! نمی‌شه که. نمی‌شه که من چون زنم باید ظرف بشورم و یا من چون مردم، من حتما باید برم نون بخرم. غار نشین که نیستیم.

جرئت می‌کنم و می‌گم همه‌ی نقش‌های جنسیتی می‌تونن اشتباه باشن. ممکنه بگین زن خدادادی احساساتی‌تر و مهربون‌تره و بهتر بچه بزرگ می‌کنه. مرد قوی‌تره و می‌تونه هشت ساعت پشت‌سرهم کار کنه.
 بهتره به این هم توجه کنیم که با وجود این‌ همه افراد بیناجنسیتی و دوجنسیتی و ترنس و حتی زن‌ها و مرد‌های کاملا عادی که از چیزی که بهشون نسبت داده می‌شه احساساتی‌تر یا منطقی‌ترن، تساوی زن=احساساتی و مرد=بی‌احساس خیلی وقتا جور در نمی‌آد. مکنه از نظر آماری درست باشه، ولی حق نداریم بر اساسش قانون تعیین کنیم، حق مردم رو بگیریم و کلا وجود اون قشر کوچیک‌تر رو زیر سوال ببریم! (بسیاری از قانون‌های در تناقض با حقوق زنان به عنوان یه انسان و دارای حق برابر با مرد، به همین دلیل وضع شدن: نداشتن حق قضاوت، کم‌ارزش بودن شهادت، عدم توانایی ازدواج بدون تایید پدر، نداشتن حق طلاق و ... که عملا داره می‌گه زن بالغ، توانایی قضاوت درست بدون دخالت دادن احساساتش رو نداره، ولی یه پسر 18 سالبه یا حتی کمتر که حتی به ثبات شخصیتی نرسیده، بدون شک داره. که البته هیچ‌کدوم درست نیست به دلایل مذکور.)



همیشه وقتی می‌خوام رسم یا دیدگاه جا افتاده‌ای رو قضاوت کنم که بر حقه یا فقط انجامش می‌دیم چون عادت کردیم، چشممو می‌بندم و فکر می‌کنم یه فرد 30 ساله‌ام به نام گریو؛ که هیچ خاطره و دانشی از گذشته و درکی از دلیل رفتارهای خاص مردم در جامعه نداره. می‌بینم که آیا براش مسخره است که باید وقتی دوست شوهرش میاد پاز صندلی کمک‌راننده پیاده شه و بره پشت بشینه چون زنه؟ آره!
 آیا می‌تونه درک کنه که حق نداره با هرکی که دلش می‌خواد زندگیشو بگذرونه چون هم جنسشه؟ نه!
می‌تونه قبول کنه که چند سیاست‌مدار باید عین قدیسه‌ها رفتار کنه وگرنه سرش روی نیزه‌ است؟ نه!

و اون رفتارها و دیدگاه‌های پوسیده رو می‌ذارم کنار یا حداقل خودمو برای انجامشون عذاب نمی‌دم. تعصبمو برمی‌دارم و قفل ذهنمو باز می‌کنم.
۹۷/۰۵/۰۹
چیره

نظرات  (۷)

واو
لعنتییییییییی
تمام عقایدمـ.له هام رفتارم عذابهام
همه و همه رو توی این پست خلاصه کردی
یه مدت خیلی زیادِ دارم دنبالِ وقت میگردم برای صحبت راجب همین چیزها
خیلیییییی زیادِ ولی حقیقتا میترسیدم از اینکه نتونم درست منظورمو برسونم یا اینکه نتونم درست بیان کنم
تمام نوشته ات رو بارها و بارها تجربه کردم
اجازه کپی با اسمتون هست؟
یع جورایی تنبلیم میسه و این نوشته دقیقا همونیِ گه میخوام بگم
پاسخ:
با سپاس. چقدر خوبه که چنین نظرایی هم داریم. من انتظار داشتم الآن مردم بیان کشتی بگیرن باهام که از این موجودات منحرف چرا نام می‌بری و تشویش اذهان عمومی چرا می‌کنی!

اینقدر بحثش جامع است که واقعا نمی‌شه خلاصه‌اش کرد. چون یه سری حرفا هستن حتما باید گفته بشن؛ مخصوصا تو جامعه حاضر ما که دیدگاه واقعا بدی داره به هر گونه تفاوتی.

بله، حتما. خوشحال می‌شم. آگاهی بالاتر، قضاوت کمتر، زندگی شادتر! :)

منحرف....هوف!همش تقصیرِ کمبودِ اطلاعاتِ من به چندین نفر که گفتم و شرح دادم که ذاتیِ که آزادی بدن که همه چیز نباید مطابق میل و سلیقه ما باسه،ما همه چیز رو نمیدونیم و درک نمیکنیم،صرفا عقاید ما درست نیست قانع شدن و حامی این عزیزان!حتی خودِ من زمان جاهلیتیم میگفتم پسری که ابرو برداره؟؟؟؟شت فلان فلانِ!و الان لبخند میزنم به اونهایی که هر کاری دلشون میخواد میکنن بدونِ توجه به تابو ها یا واکنش ها :) آسیبی نمیزنن خب!!

و دقیقا خیلی جامعِ این بحث ولی خیلی سردرد آور

با چه اسمی باسد؟
پاسخ:
همه ما تحت تاثیر جامعه بودیم که چنین دیدگاه‌های داشتیم. من به شخصه حتی دختری رو می‌بینم که لاک می‌زنه قیافه‌ی "وات د فاز؟" گونه برمی‌دارم و خونم جوش می‌خوره از این رفتار پوچ. بعد به خودم می‌گه به تو چه بیشعور؟ ممکنه همین فرد تا دو روز پیش افکار خودکُشانه داشته باشه و همین کار، کی از روش‌های کنار اومدنشه با زندگی و سختیاش!

معمولا کسایی که مخالفن، به همین راحتی قانع نمی‌شن. باید کم‌کم با دیدگاه‌های مخالف آشنا بشن و یواش‌یواش بپذیرن.

نمی‌دونم، بلاگ خودتونه. مثلا یه اسمی که نشون‌دهنده لب مطلب باشه، حتی اگه کلیشه‌ای باشه: "همه ما مثل هم نیستیم."، "به ما چه؟"، "نکوهش مرز بین زن و مرد" و ... خودتون مختارین.
عههه لاک زدن اصلا پوچ نیست
نه نه،اسم شمارو چی بذارم
بگم کپی از چیرستان؟
پاسخ:
نگران نباشید. من کلا با رسیدن به ظاهر مشکل دارم. حتی خودم رو هم قضاوت می‌کنم اگه بخوام یه چیزی رو تتو کنم و هی می‌گم الآن اگه نیکولا تسلا اینجا بود به تو چی می‌گفت؟ خجالت بکش بدبخت. به من توجه نکنین کلا. :دی

لرد چیره یا چیره، اصلا اون کپی هم لازم نیست. فقط اگه مایلین لینک کنین اسممو به وبلاگ.
خب اشتباهِ دیگه-_- چرا مشکل دارید،به این فکر کنین کسایی که دوسشون دازین باید تحملتون کنن😂به خاطرِ اونام شده یکم آراسته باشید😂 ولی خارج از شوخی از نظرم آدم فقط یبار این کالبدو داره باید تا میتونه ازش لذت ببره،تتو زدن و دیدنش تو آینه از نظرِ من یه لذتِ و اون نیکولا فلان مهم نیست نظرِ شخصِ شما مهمِ

بلد نیستم-_-
پاسخ:
مردم سخت تحمل می‌کنن بنده رو؛ ولی یواش یواش عادت می‌کنن.

نیکولا‌ تسلا، صرفا تجسمیه از ندای درونم که داد می‌زنه چیزای مهم‌تری هم تو زندگی هست. ولی بهترین جواب می‌تونه همین باشه که آدم برای لذت بردن نباید دنبال هدف و استدلال باشه.

:دی روی اون چیز زنجیر مانندِ روی ویرایشگرِ خاکستری رو باید کلیک کنین (اگه فلش رو روش نگه دارین می‌نویسه "لینک متن به آدرس") و بعد آدرسی رو که کپی کردین، پیست کنین.
۱۲ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۲۳ دامنِ گلدار
سلام، عالی نوشتی. به نظر من هم خیلی طبیعیه دیدگاه غیرباینری و طیفی داشته باشیم به هرچیزی. چون واقعیتش مفاهیم دنیا از آدمهایی مثل ما تراوش کردن و شاید برای سادگی درک و ارائه‌ی قاعده‌مند و علمی، تبدیل به طبقه‌بندی و مرز و چارچوب شدند. خب وقتی کسانی جرآت میکنند و میگن متفاوتند، مهم اون چیز هست که در درون اونهاست، اونه که واقعیه و معیارهای گذشته رو باید مثل گسلهای زمینی تغییر فرم بده. مشکل اینه ما واقعیت رو قبول نمیکنیم و چسبیدیم به یک مشت باورهای شکل گرفته بر اساس شواهد قبلی یا آنچه متوسط دیده میشه در اجتماع. به خاطر اینکه تو اقلیت هستن، اثبات وجود داشتن و حقیقی بودنشون سخت‌تر هم هست.
پاسخ:
درود، مرسی!
دقیقا! حتی جانورا هم اگه یه ویژگی جدید توشون پیدا بشه ممکنه منجر به جدا شدن گونه یا تغییر سرده و تیره‌شون بشه.
ترس نمی‌ذاره ما به همین راحتی مرزها رو بشکونیم؛ چون از ناشناخته‌ها و تجربه‌نشده‌ها می‌ترسیم و حتی تکذیبشون می‌کنیم؛ که عادیه و طبق غریزه‌مونه. هنر اینه که غریزه‌مون رو کنار بذاریم و درست و منطقی بپرسیم "آیا این برای من خطرناک یا آسیب‌رسانه که بهش واکنش دفاعی نشون بدم؟"
بله مهم اینه به کسی آسیبی نرسونیم. اینکه هرکسی هرچی میپوشه و هر کاری میکنه به ما ربط نداره.
نوشته تون بسیار خوب بود.
پاسخ:
خوش‌حالم که موافقید. با سپاس.
درود! 
حرفات درست ومنطقیه ولی بیا درستتر فک کنی.محدودیت ذهنی ما بخاطر کمبود اطلاعاته درسته بخاطر طبقه بندی وشیوه زندگیمونه درست وخودمم قبول دارم ولی همه هستی موجودیت دارن وابن موجودیت وهویت باعث طرز فکر هاشده باعث موجودات مختلف شده پس باهرمنطق و فکری باید به هویت ها فکر کرد.مثلا یه سری ادما ذاتن دوست دارن مثل حیواناتبرخورد کنن ما نباید جلوشون وایسیم درسته اونا بما ضرر نمیرسونن بازم درسته ولی اون نیاز به کمک داره ما باید کمکش کنیم که اشتباه فکر نکنه
تازه اگ نخایم بهم کمک کنین زندگی نیس!
حتی جانوروگیاه هم بهم کمک  میکنن پس اگ بخایم به شیوه درست روادما مختلف تاثیربزاریم خیلی هم کار درستیه وباید  وجودداشته باش وگرنه هرکی فقط بخودش فک کنه میشه  وضع  الانمون  توزندگی ومملکت....
من مخالف ترنس ها نیستم ولی خودم نمیپسندم من مرزا رو یجاهایی قبول ندارم ولی یه جاهایی تو تربیتم بوده و امیدوارم درست شه ولی بنظرم مرز باید وجود داشته باشه تو وجود اشیاوموجودات نمیدونم منظورمو درست رسوندم یا نه ولی هم موافق حرفاتم هم مخالف
و واقعا متن پرمحتوایی بود دمت گرم!!! 
پاسخ:
"مثل حیوانات برخورد کردن" از مصادیق آسیبه. حتی اشاره کردم اگه آسیب به ما هم نیست، باز هم باید برخورد کرد ( اشاره‌ام به پدوفیلی رو می‌گم.)

من نگفتم کمک نکنیم. اتفاقا گفتم با دخالت نکردن و قضاوت نکردن و چشم غره نرفتن کمک کنیم. مثل این که تو با وجود نپسندیدنت، باهاشون کاری نداشته باشی و بذاری زندگیشونو بکنن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">