چیـــــــرستان

اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی

چیـــــــرستان

اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی

چیـــــــرستان

نوشته هایم بی‌هدفند؛ که غایت والاترین‌ اهداف جز پوچی نیست.

بایگانی

رندوم استریت گرل وی‌اس تیکه‌پردازانِ مریض

سه شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۲ ب.ظ
روی سخنم هرگز با اون تیکه‌پران‌های اوباش خیابونی نیست. که اونا اگه سواد داشتن، این‌گونه رفتار نمی‌کردن. نمی‌خوام بگم تیکه پرونی بده و جیزه که همه می‌دونن.

برای کسی که زیاد تیکه بهش پرونده نشده و اگه هم شده، اون احتمالا نشنیده، اتفاق امروز زاویه‌ی خیلی چیزا رو براش تغییر داد. اتفاقی که شاید نه ترسناک بود و نه نادر، اتفاقی که خجالت‌آور بود. ماهیت تیکه ابهت من رو زیر سوال می‌بره. تیکه، مهم نیست زیر ظاهر چه جمله‌ای پنهان شده. در هر صورت معنیش اینه: من، یه کثافت بی‌همه‌چیز، به تو چرت و پرت می‌گم. فقط و فقط به این دلیل که این جنسیت رو داری. برام مهم نیست که حتی اسمت رو نمی‌دونم و این کارم چقدر بیهوده‌ست و بی‌هدف. من کرم دارم و روی تو خالیش می‌کنم. چون دختری.

داشتم  کنار پارک، در حالی که Kill You از امینم رو گوش می‌کردم، می‌گذشتم که یه دفعه یه ماشین با سرعت کم کنارم راه می‌ره و داخلش سه چهارتا گوسفند دارن بع‌بع می‌کنن. محل نداشتم بهشون ولی هی ادامه دادن.
یه دعه سرعت همه چیز کم و کمتر شد تا این که زمان متوقف شد و تنها چیزی که حرکت می‌کرد، چرخدنده‌ی مغز اینجانب بود. روش‌هایی به ذهنم رسید برای دفع این حرکت بی‌شرمانه‌اشون که انجام ندادنش واقعا زجر‌آور بود.

یکیش این بود که مثلا همین آهنگی که گوش می‌کردم رو بیتش رو می‌ذاشتم و بلند رو بهشون می‌خوندم:
I SAID YOU DONT... WANNA FUCK WITH SHADY. CAUSE SHADY... WILL FUCKING KILL YOU!

و بعد برای اینکه تهدیدم رو عملی کنم، با پوزخند یه تفنگ از پشتم بهشون نشونه می‌رفتم. مسلما باور نمی‌کردن که واقعیه و می‌خندیدن. منم برای اثباتش، تفنگ رو به آسمون نشونه می‌گرفتم و در زمانی که ماشه رو می‌کشیدم، با موبایلم صدای شلیک گلوله رو به صدا در می‌آوردم. اون اراذل هم فلنگ رو می‌بستن.

دابل پوینت هم برای این‌که اون چاقوی جیبی خیلی خفن که از یزد خریده بودیم و بابام بعد این که خودم رو زخمی کردم ازم گرفت رو کش می‌رفتم ازش دوباره. خم می‌شدم و از کفشم چاقو رو در می‌آوردم. با لبخند اون رو بهشون نشون می‌دادم و می‌گفتم حالا جرئت دارین اون حرفا رو دوباره تکرار کنین؟


مورد بعدی که یکم به واقعیت نزدیک‌تره، اینه که با فلش روشن (روشن اینجا متضادِ خاموشه؛ نه تاریک.) ازشون فیلم برداری کنم و قبلش بگم: سلام دوستان. دوباره لایو دارم می‌ذارم براتون. این کثافتای بی‌همه‌چیزِ بدبخت رو که دارن مزاحم می‌شن، دریابین! چه توصیه‌ای دارین براشون؟ نظرتون چیه پول واریز کنین یکم. شاید یه فایده‌ای بتونن برای جامعه داشته باشن این انگلای خوک‌صفت! :دی

یکی دیگه از فکرام که به راحتی عملی بود، این بود که چندتا سنگ بزرگ آماده داشته باشم و بزنمش به ماشینشون و چندتا از کوچیکا رو بزنم به صورتشون. البته در این صورت، پیاده می‌شدن کلیه‌هامو می‌فروختن! (به دنیای بچگی من خوش اومدن. دنیایی که طبق گفته‌های مام‌بزرگ همه به دنبال فروختن کلیه ما هستن.)

می‌تونستم اگه اینقدر موبایلم رو دوست نداشتم بندازم تو ماشنشون. با چاقو به دستم خط بندازم و با گریه بدوئم پیش پلیس و بگم این ماشین با این پلاک، گوشیمو دزدید و زخمیم کرد و از این طرف رفت. پلیس هم با هلی‌کوپتر حتما با جی‌پی‌اس موبایلم رو پیدا می‌کرد و با هلی‌کوپتر دستگیرشون می‌کرد و چندین سال زندان می‌زد واسشون! :دی :/


بهم گفته بودن به چی نگاه می‌کنی می‌خندی. می‌تونستم یه Airhorn رو از زیر لباسم در بیارم و یه دفعه، یه صدای بلند تولید کنم و وقتی از هول، دستشون رفت روی قلبِ سیاهشون، با خنده بگم به قیافه‌ی فلک‌زده‌ی شما می‌خندم! هاها! (می‌دونم. من مریضم. :-؟ )

و این مورد که خیلی فاز می‌ده. یه بلندگو بگیرم و به محض این‌که یه چیزی گفتن، توش حرف بزنم. طوری که صدام تا دسی‌مترها ‌اون‌ورتر شنیده بشه و داد بزنم: پراید سفید با شماره پلاک 11 441 ب 12 ! راننده‌ی سفیدپوش شیش‌تیغ میمون‌چهره! با شات‌گان بدبختِ مغزجلبکیت! سرتون رو از کون مردم در‌آرین و دهن گشادتون رو ببندین عوضیای بی‌درک!

و فقط نگاهشون کنم که زود پاشون رو می‌ذارن رو گاز و در می‌رن و من فقط شکمم رو می‌گیرم و می‌خندم.


کاری که در واقعیت کردم اما، هزاران بار جوهر وجودم رو سوزوند و با با چکش کوبید تو سرم که چقدر ناتوانم. فقط تظاهر کردم به تایپ کردن تا خودشون گذاشتن و رفتن. خیلی درد داشت.
به محض این‌که چاقوم رو برگردونم، عکس یه انگشت‌وسط رو می‌کشم و به یه چوب بلند وصل می‌کنم و هر وقت تیکه شنیدم، اون رو می‌آرم بالا و فقط پوزخند می‌زنم.
احساس ناتوانی وحشتناکه. باید حتما یه کاری کرد در مقابل این موش‌های صحرایی. مهم نیست چی می‌گن. مهم اینه که حس برتری نداشته باشن و این احساس "من هر گوهی بخوام رو می‌خورم." ازشون گرفته باشه.
۹۷/۰۵/۳۰
چیره

نظرات  (۱)

این حس ناتوانی رو با تمام وجودم درک کردم
متاسفانه زیاد تجربه کردم
یه بار به یکی از همین تیکه پرانا میدل فینگر نشون دادم 
فکر میکنی چیکار کرد؟
از موتورش پیاده شد اومد روبروم و هر چی فحش رکیک و خوار و مادر تو جیبش داشت تف کرد تو صورتم
تنها کاری که تونستم بکنم این بود که گوشیمو جلوش بگیرم و تهدیدش کنم به زنگ زدن به صد و ده
پاسخ:
چطور واقعا یه فرد می‌تونه اینقدر پست باشه؟ اینا کسایی ان که کاملا باید با زور بهشون تسلط پیدا کرد. وگرنه هچ مورال اخلاقی‌ای ندارن. زور رو هم افراد جامعه نمی‌تونن اعمال کنن. باید ترس تو وجودشون ریشه بیفکنه تا حتی فکر این کار ها هم به ذهن بیمارشون نرسه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">