دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۸ ب.ظ
پاسخ:
واقعیت اینکه همهمون قراره بمیریم؟ واقعیت اینکه حتی اگه معجزهای رخ بده و داوینچیطور معروف بشیم، یادبودمون هم با مرگ بشر از بین میره؟ واقعیت اینکه مهم نیست من الآن چی کار کنم، باز هم آخرش خاکه و کی میدونه بعدش چی میشه؟
اگه من عقیده داشتم که بعدش میرم بهشت و از آسمون با لذت به آثارم مینگرم، به آدمایی که کمک کردم نگاه میکنم و مشعوف میشم، خیلی تفاوت ایجاد کرد.
دوست ندارم که پوچ بدونم. ترجیح میدم فکر نکنم، چون تاریکیای که پسش هست میتونه تار و پود ژرفای وجودم رو بفرسایه. احتمالا زیادن، تناسخ، مسخ، رسخ، نابودی، بهشت و جهنم، تارتاروس و آسفودل... کی میتونه احتمال یکی رو رد کنه؟ ولی نمیخوام بمیرم و بعد بگم اع، چی شد؟ بهشت کو؟ بعد بفهمم که نه، همه داستان بود و بعدش، هیچی نیست.
البته این مانع این نمیشه که لذت نبرم. من هم از فیلم، کتاب و آهنگ کیفور میشم. با خانواده و دوستام وقت میگذرونم و چیزبرگر بزرگترین لذت دنیاست. اگه قبول کنیم که هدف، "لذت و زندگی در لحظه بدون ترس فردا و پشیمانی دیروز" ـه، میتونیم شاد باشیم. ولی خب، لذت خالی که نمیتونه هدف باشه.
منم سردرگمم.
پاسخ:
لطفتون رو میرسونه.
توقف نمیکنم. بیشتر حسرته، حسرت عمر جاودان. کارهایی که لازمه رو میکنم و میکوشم تا جایی که میتونم از عمر محدودم خردمندانه استفاده کنم و افکار بینتیجه و کارهای بیهوده رو از زندگیم پاک کنم؛ که یکیش فکر کردن به این موضوعست. از واقعیت شونه خالی کردن نیست، صرفا عدم تفکر در موردیه که میدونم کاری در رابطه باهاش از دستم ساخته نیست.
ممکنه درست متوجه نشده باشم، شما هم باور دارین بعد از مرگ نیستیه؟ من با کنار اومدن با این مشکل دارم. با این عمر محدود وبدنی که بعد 60 سال فرسوده میشه. ناراحتم میکنه و گاه منجمدم.
عنوان روی عکس خیلی خوب سوار یود تبریک
اما بایت توضیح وب اینکه اصلا بدون هدف کاری از سمت انسان ممکن نیست
البته هدفی که من میگم عامه و فکر میکنم هرفی که شما مدنظرتونه یک قسم خاصی از هدف باشه اما برای اینکه در جملتون خلل وارد نشه باید در پرانتز منظور رو مینوشتید